مشاور ارشد امنیت ملی کاخ سفید هم دست‌هایش را بالا برد؛
حامیان جبهه پایداری بندرامام خمینی (ره)
اخبار و مقالاتی پیرامون جبهه پایداری و آخر الزمان
درباره وبلاگ



آخرین مطالب
نويسندگان

مشاور ارشد امنیت ملی کاخ سفید هم دست‌هایش را بالا برد؛
قدرت افسانه‌ای امريكا به لکنت افتاده است/ جنگ قدرت برای جانشینی کاخ سفید آغاز شده

"سقوط امريكا شتاب فزاینده‌ای به خود گرفته است." گمان می‌کنید گوینده این جمله کیست؟ محمود احمدی‌نژاد؟ یکی از رهبران استعمارستیز امريكای لاتین؟ نه، اشتباه می‌کنید. این جمله را زیبیگنیف برژینسکی، یکی از بزرگ‌ترین استراتژیست‌های ایالات متحده که قسمت اعظمی از عمر خود را صرف مشاوره امنیتی به سران کاخ سفید کرده، در مقاله‌ای در نشریه "فارین پالیسی" منتشر کرده است.

به گزارش رجانیوز، مشاور امنیت ملی در دولت جیمی کارتر که در حوزه مسائل ایران نيز تخصص ويژه‌اي دارد، در این مقاله که با عنوان "بعد از امريكا" منتشر شده، افول دوران جهان تک قطبی را امری محتوم نامیده که با توجه به شرایط فعلی جهان و افکار عمومی، شتاب تندی هم به خود گرفته و سیاست‏مداران جهانی از هم اکنون به دنبال فکری برای ساختار جدید بین‌المللی بدون حضور امريكای ابرقدرت هستند.

اگرچه برژینسکی تلاش کرده تا دنیای بدون امريكا را دنیایی همراه با تنش و درگیری و جنگ قدرت تصوير كند اما اذعان به اینکه دوران ابرقدرتی و استعمار به پایان رسیده، آن هم از زبان فردی همچون او نشان‌دهنده عمق لرزشي است که بر پایه‌های کاخ سفید افتاده است.

کاربران محترم رجانیوز می‌توانند متن کامل این یادداشت را در ادامه مطالعه کنند:

در سال‌های نه چندان گذشته بود که یک مقام عالی رتبه سیاسی چین، کاهش اقتدار و ضریب نفوذ امريكا را در جهان پیش‌بینی کرد و خطاب به یکی از مقام‌هاي ارشد کاخ سفید این‎گونه هشدار داد: "سقوط حتمی است اما لطفا اجازه ندهید امريكا این‌چنین سریع کاهش اعتبار و اقتدار داشته باشد." اگرچه وضعیت امريكا هنوز به سطح مورد نظر آن مقام چینی نرسیده، اما با توجه به شرایط فعلی ایالات متحده در جهان، باید اذعان کرد که او حق داشت؛ چرا که از آن زمان تاکنون شاهد شتاب گرفتن افول قدرت امريكا بوده‌ایم.

اگر امريكا به لکنت بیفتد که افتاده، بعید است بتوان یک قدرت متمرکز را جانشین آن دانست؛ و نه حتی چین. نتیجه این رویداد عدم قطعیت بین‌المللی و افزایش تنش در میان مدعیان و رقبای جهانی که تا یک هرج و مرج تمام عیار پیش برود هم محتمل است.

در حالی که بحران عظیم و ناگهانی، سیستم ساختاری امريكا را بهم زده -به عنوان نمونه، بحران مالی گسترده که صدای مردم را هم درآورده- و منجر به اختلال‌هاي زیاد سیاسی و اقتصادی در ساختار جهانی و سازمان‌های بین‌المللی شد، کماکان جنگ با گسترش اسلام در غرب وجود دارد که موجب می‌شود تا با فروپاشی ایالات متحده، هیچ قدرتی را توانایی اداره جهان نباشد. نقشی که امريكا پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 برعهده گرفت تا به گمان خود، رهبر جدید نظم نوین جهانی باشد، پس از سقوط این کشور هیچ جانشین آماده‌ای ندارد.

از سوی دیگر، رهبران قدرت‌های رتبه دوم جهان مانند هند، ژاپن، روسیه و برخی از کشورهای اروپایی در حال رصد شرایط و بررسی تاثیر بالقوه کاهش قدرت امريكا بر منافع ملی آنها هستند. ژاپن به دلیل هراس از چین که قاطعانه به دنبال تسلط بر آسیا است، صراحتا و رسما به دنبال ارتباطات عمیق و گسترده با اروپاست. رهبران هند و ژاپن ممکن است به نزدیکی سیاسی و حتی همکاری نظامی در برابر کاهش اقتدار امريكا و چین روی بیاورند. روسیه هم که هنوز در رویای تقابل با امريكاست، چشمانش را باید بر روی کشورهای مستقل اتحاد جماهیر شوروی سابق ببندد.

همچنین اروپا هم نیاز به دسته و رتبه بندی دارد: آلمان و ایتالیا به دلیل منافع تجاری خود به روسیه نزدیک هستند. فرانسه در ناامن‌ترین ناحیه مرکزی اروپا قرار دارد و به دنبال تحکیم قوت اتحادیه اروپاست. از سوی دیگر، بریتانیا به دنبال حفظ تعادل در درون اتحادیه اروپا است اما این مساله به سختی امکان‌پذیر است؛ چرا که ارتباط ویژه آن با امريكا به طور فزاینده‌ای رو به کاهش است. کشورهای دیگر هم ممکن است به سرعت به دنبال تثبیت جایگاه خود در حوزه‌های منطقه‌ای باشند. مثلا ترکیه در منطقه‌ای از امپراتوری عثمانی و برزیل در نیم‎کره جنوبی. با این وجود هیچ‎کدام از این کشورها، ترکیب لازم و مناسب از قدرت اقتصادی و مالی، تکنولوژی، نظامی و حتی روانی قابلیت به ارث بردن جایگاه امريكا را ندارند.

چین همواره به عنوان جانشین امريكا مطرح بوده است. اصل و نسب امپریالیستی چشم‏گیر و سنت استراتژیک "صبر به دقت مدیریت شده" موجب شده تا در تاریخ سیاست جهان همواره موفقیت‌آمیز باشد. با این حال، چین ساختار سیستماتیک بین‌المللی موجود را خواهد پذیرفت، حتی اگر چشم دیدن آن را نداشته باشد، چرا که حاضر نیست در این زمینه دست به ریسک حیاتی بزند.

همچنين، واقعیت این است که چین هنوز آماده نیست تا نقش کامل امريكا را در جهان برعهده بگیرد. رهبران پکن بارها اعلام کرده‌اند که با وجود توسعه قدرت و ثروت این کشور، هنوز چین می‌خواهد به روند مدرنیزه کردن و توسعه‌یافتگی خود ادامه بدهد. البته آنها می‌دانند در عمده شاخص‌های سرانه‌ مدرنیته و قدرت ملی، هنوز اروپا و ژاپن را جلوی خود دارند. برای همین، هرگونه ادعای آشکار سران چین مبنی بر رهبری جهان در نطفه خفه شده است.

از سوی دیگر، ایجاد یک ناسیونالیسم چینی در منطقه موجب می‌شود تا ضمن ضربه به منافع بین‌المللی این کشور، یک ائتلاف قدرتمند منطقه‌ای را علیه خود بسیج کند. هیچ‎کدام از همسایگان کلیدی چین مانند ژاپن، روسیه و هند حاضر به پذیرش چین به عنوان جایگزین امريكا نیستند. به طور کلی قاره آسیا پتانسیل بالایی برای ایجاد درگیری و تنش دارد. شاید بتوان گفت با نزدیک بودن سقوط امريكا، قرن بیست و یکم در آسیا همانند قرن بیستم در اروپا باشد.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





پيوندها